
پسر نگاهی به دختر کرد و گفت:
حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم
دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست
و گفت کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ...
بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست
و خیلی بی تفاوت گفت کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ...
وقتی چشماشو باز کرد پسررو ندید
فقط چند تا حباب رو آب دید ...
نظرات شما عزیزان:
علی 
ساعت15:47---22 تير 1392
خیلی قشنگ بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم آفرین
سایت عاشقانه رویای خیس 
ساعت0:22---16 تير 1392
سلام وب قشنگی داری
اگه با تبادل موافقی منو با عنوانم بلینک و خبر بده
کریستینا 
ساعت19:20---15 تير 1392
وبت خیلی قشنگه عزیزم