.
فکرشو بکن ، یکی دغدغه زندگی دخترا رنگ ناخوناشونه !
اونوقت من میخوام برم بیرون فقط چک میکنم، خشتکم پاره نباشه یوقت !
.
.
.
ﻗﺒﻠﻨﺎ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮﺵ ﻣینشست
ﺍﻻﻥ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﺮی ﻣﺎﺳﺖ ﺑﺨﺮﯼ
.
.
.
همون وقتی که ترجیح داده شد به جای تابلوی “از سرعت خود بکاهید”
از “سرعت گیر” استفاده بشه ، بشر فهمیده بود که به شعورش امیدی نیست !
.
.
.
تو هر زمینه ای خر شدیم ، به جز “خرپولی” !
.
.
.
تو جاده شمال تو این سرازیری های پیچ در پیچ،
مامانم میگه مگه شمال تو نقشه بالا نیست ؟ میگم چرا ؟!
میگه پس چرا ما همش سرازی میریم ؟
.
.
.
یه روز چینیه می ره بالای کوه میگه:
هین تا ساو لاو تشین
از کوه صدا میاد:
خدا ورت داره خیلی سخت بود یه بار دیگه تکرار کن !
.
.
.
طرف تو آهنگش میگه :
چرا خورشید میتابه چرا میچرخه زمین
عشق من بگو چرا تو فقط بگو همین
خب روانی مگه با گالیله و نیوتــــــــون طرفی ؟!
.
.
.
دقت کردین تو همه فیلما نگهبان ها مشغول خوردن هستن
و دزدا براحتی اونا رو خلع سلاح میکنن ؟!
آخه چرا ؟!
.
.
.
خـــــوبی که از حد بگزرد دانــــــا هم خیال بد می کنه !
نادان که دیگه جای خودشو داره !
.
.
.
لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری،
گوشی را که برداشت، فحش بدهی، مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید …!
.
.
.
من اولش یه گوله نمک یددار بودم بعدش دستو پا در آوردم …
گفتم شما هم درجریان باشید !
.
.
.
از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟
میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن لاف نزن راستشو بگو !
بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛
میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !
ما باید به کدوم سازشون برقصیم ؟
.
.
.
عشق وقتی بشود دات کامی
حاصلش نیست بجز ناکامی
نتیجه گیری : برید عشق های دات ای ار ی پیدا کنید !
.
.
.
یه سری آدما هستن که وسط امتحان بهت میگن فلان سوال رو برسون،
تو هم با هزار مشقت جواب اون سوال رو بهش میرسونی
بعده اینکه جواب سوال رو مینویسه بهت میگه مطمئنی درسته؟
ای کاش مجازات قتل اعدام نبود !
اون موقع بهش نشون میدادم جواب سواله درسته یا نه !
.
.
.
شما یادتون نمیاد :
تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد ،
خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !
.
.
.
نقش معلم پرورشی تو مدرسه مث نقش مداد سفید تو مداد رنگیا بود !
.
.
.
.
برادرزادم اومده خونمون مهمونی بهش میگم میگو گرفتم سرخ کنم بخوریم
اگه باز سیر نشدی یه پیتزایی خوب میشناسم می برمت اونجا
برگشته میگه عمو خیلی گدایی ! چرا برام فلافل نمی گیری ؟
.
.
.
تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد
دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
برای مثال:
میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط)
من رفتم بیرون! (شکل صحیح)
.
.
.
پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم ،
میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه !
.
.
.
شما یادتون نمیاد ،
برای درس علوم، لوبیا لای دستمال سبز میکردیم،
میبردیم سر کلاس پز میدادیم
.
.
.
عاقا ما یه دایی داریم وقتی باهاش اسم فامیل بازی میکنیم
اگه مثلا اسمو نوشته باشه شیوا فامیلو مینویسه شیوایی ،
اگه حیوونو بنویسه شیر اشیا رو مینویسه شیر پلاستیکی !
یه بارم حیوون با ک رو نوشته بود کک
حالا دیگه خودتون کک پلاستیکی رو تصور کنین دیگه !
.
.
.
تو این سریالها بچه شون کار بد که میکنه، میگن برو تو اتاقت بیرون هم نیا
ما بچه بودیم اتاق نداشتیم، به خاطر همین میگرفتن مثل خر کتکمون میزدن
.
.
.
لامصب وقتی داری درس میخونی،
تازه میفهمی که بحث های شبکه ۴ هم خیلی سودمند و پرهیجانه !
.
.
.
به بابام میگم خوب ماهی ۴۰هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااا
برگشته میگه حاضرم ماهی ۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!
فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن
.
.
.
یه قانونی هست که میگه اگه بری کره مریخ
اونجا سیگار بکشی
بابات یهو اتفاقی اونجا داره رد میشه !
.
.
.
گاهی انقد تو کارام “دس دس” میکنم
که یهو اطرافیانم پا میشن شروع میکنن رقصیدن
.
.
.
شما یادتون نمیاد ،
خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود
یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم !
.
.
.
دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !
من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوش دالی ؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم … اینام بچه هامونن !
من ۴سالم بود با شب اِدراری دست و پنجه نرم میکردم !
.
.
.
تازگی به این نتیجه رسیدم که،
من از اول هم به جای کودک درون یه پیرمرد درون داشتم
کصافط نذاشت بچگی کنیم …!
.
.
.
یه حکایت مکزیکی هست که هیچی نمیگه !
فقط موج میزنه
.
.
.
به یارو میگم از اینجا چطوری میشه برم میدون ونک ؟
میگه باید بپرسی !
بهش گفتم به نظرت الان دارم آفتاب بالانس می زنم ؟
.
.
.
از خدا میخوام موانع رو از سر راهت برداره …
آخه خر نمی تونه مثل اسب از موانع بپره !
.
.
.
مامانم داشت آشپزی میکرد رفتم ناخونک بزنم
با یه خشم عجیبی گفت این روغنو میریزم رو صورتتا !
یعنی ۱۹سال جلبک پرورش داده بود اینجوری رفتار نمی کرد باهاش
.
.
.
“چند مگس مگه؟”
تعجب یک اصفهانی از حجم فلش مموری !
.
.
.
شما یادتون نمیاد ،
یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود ،
با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها ،
یا ضرب المثل یا چیستان . . .
.
.
.
اگه شما لیسانس حالگیری داری
ما هم فوق تخصص انتقام داریم !
گفتم که در جریان باشی !
.
.
.
.
اینایی که میگن با پوست خود مهربان باشید ،
اینا لذت ترکوندن جوش رو نچشیدن !!
.
.
.
صبح از خونه زدم بیرون ، دیدم گوشیم نیست
از یه بنده خدایی گوشی گرفتم
زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست؟
گفتن حالا میگردیم خبر میدیم
یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره
پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن
میگم: بله؟
میگن: الو سلام؛میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا؛ بگرد پیداش کن !
.
.
.
میگما شما هم وقتی فیلم ساعت زمان برناردو میدید
فکرای خاک بر سری میمود به ذهنتون؟
.
.
.
مگه عمر پشه سه چهار روز نیست ؟
چطوری توی این چند روز میتونه یاد بگیره که مگس کش دید باید قایم شه الدنگ ؟
.
.
.
ﺻﺪﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺸﻢ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻩ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﻡ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ !
.
.
.
دکمه روشن کردن کولر باید همه جای خونه باشه
دکمه خاموششم تو انباری زیر دبه سیرترشی
واسه اینکه دست بابا بهش نرسه !
.
.
.
رفتم بانک به تحویلدار گفتم : میخوام یه حساب مشترک باز کنم !
میپرسه با کی ؟
گفتم : با یکی که خیلی پول داره …
گفت : خودتو مسخره کن !
اعصابا هم ضعیف شده ، ملت کارشونم درست انجام نمیدن !
.
.
.
شما یادتون نمیاد (شایدم بیاد)
قدیما تلویزیون خاله بهار و بستنیا رو میذاشت
همیشه بعد از دیدنش هوس بستنی می کردم!
بستنیا . . بستنیا !
دست کی بالا ؟
دست بچه ها !
.
.
.
امشب پر از بغضم رفیق ، شانه ات ساعتی چند ؟؟
چی ؟؟ ۵۵۰۰ ؟؟ چه خبره ؟ مارو بگو به تو میگیم رفیق … نخواستیم آقا
.
.
.
دیشب با داداشم نشستیم پای هندونه !
جاتون خالی با قاشق تمام مغزش رو تراشیدیم و خوردیم
بابام از اونور داد میزنه میگه : یه ذره هندونه بزارید بمونه روی اون پوست
تا رومون بشه بزاریمش دم در ! اینجوری مردم فک میکنن بز تو خونه بستیم
.
.
.
بچه های امروزی رو نمیتونم درک کنم :
بهش آدامس موزی میدم ناز میکنه میگه این آدامسا بو میدن و بدمزه ن نمیخورم !
زمان ما آدامس موزی خدایی میکرد ؛
ما اول کاغذشو نیم ساعت لیس میزدیم بعد میرفتیم سراغه خودش !
.
.
.
پسر تو ۵ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: منم دوست دارم عزیزم
پسر تو ۱۶ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: برو پی کارت پول ندارم!
پسر تو ۲۵ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: حالا بگو کی هست! کجا میشینه! کجا دیدیش؟
.
.
.
انقدر که موبایلم ساکته،
اگر یه موقع یکى زنگ بزنه گوشیم به جاى زنگ خوردن هول میشه سرفه میکنه !
.
.
.
یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود
گفتم این خیلی خزه، مگه اسکلم اینو بپوشم؟
فروشنده از پشت پیشخون اومد اینور دیدم همون شلوار پای خودشه!
.
.
.
۱۰ دقیقه آخر امتحان …
زمان تغییر دادن جواب های صحیح به غلط !
.
.
.
.
امروز خسته از سر کار برگشتم خونه خودمو پرت کردم رو مبل،
داداشم پا شد رفت یه لیوان آب برام آورد
با تعجب گفتم چه شده مهربون شدی ؟!
گفت امروز تو کلاس دینی گفتن :
یه نفر به یه سگ خسته آب داده رفته بهشت !
.
.
.
یکی رفته آتلیه عکس انداخته فقط واسه پروفایل فیس دوقش ؛
یکی هم مثل من ۲ساله دانشگاه میگه ۶قطعه عکس بیار واسه پروندت !
.
.
.
دنیای عجیبیه واقعا :
تو دهه ۶۰ ملت دوس داشتن یه پیکان داشته باشن !
تو دهه ۷۰ ملت دوس داشتن پراید داشته باشن !
تو دهه ۸۰ ملت دوس داشتن یه ماشین لوکس:
(پژو ، پارس ، زانتیا ، مزدا۳ ، پرادو ، لکسوس ، لامبورگینی ، پورشه) داشته باشن !
تو دهه ۹۰ ملت دوس دارن پراید داشته باشن !
.
.
.
یکی از دردناک ترین اتفاقاتی که تو خرداد ماه می افته،
شیرین شدن گوجه سبزه !
.
.
.
با توجه به این که قهوه تقریبا پانصد سال است که کشف شده
به نظر شما قبل از کشف قهوه، رنگ قهوه ای چه رنگی بوده !؟
.
.
.
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ؟
ﻭﺳﻂ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺗﻮﻥ ﯾﻬﻮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺧﺮﻧﺎﺱ ﺗﻮﻟﻪ ﺷﯿﺮ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ؟
.
.
.
به من پیله نکن !
پروانه نمیشی
کتک میخوری
.
.
.
تجربه نشون داده،
دخترائی که فقط عکس چشمشون رو برا پروفایلشون میزارن،
هنوز بینی مبارک رو عمل نکردن
.
.
.
یه ژاپنی به زنش میگه:
” TiKi Taki ‘
زنش میگه:
” Kua Nini ”
ژاپنی ناراحت میشه میگه:
” taka anji radiyumba yaku ”
زنش گریه میکنه میگه:
” mimi takunı kakabında misamihi ”
یه جوری میخونی انگار سر در میاری با مسائل خانوادگی مردم چیکار داری؟
.
.
.
ای رفیق باوفا! هر شب دعایت می کنم
گر ندارم زانتیا فرغون فدایت می کنم
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که
پلیس تو ایست وبازرسی ماشینم رو نگهداره …
- بگه اسم ؟
+ بگم عباس
- بگه نام پدر ؟
+ بگم عباس علی
- بگه فامیلت چیه ؟
+ بگم عباسی
- بگه از کجا میای ؟
+ بگم عباس آباد
- بگه کجا میری ؟
+ بگم بندر عباس
پلیسه شاکی شه !
- بگه بی شرف منو سرکار گذاشتی
+ بگم نه به حضرت عباس
.
.
.
نام شوهر در زمانهای مختلف
زمان آشنایی : مرد رویاهام
زمان نامزدی : عشقم
زمان ازدواج : هم نفسم
بعد از یک ماه : جان دلم
بعد از دو ماه : سایه سرم
بعد از سه ماه : شوهرم
بعد از یک سال : آقا بالاسر
بعد از دو سال : بخور و بخواب
بعد از سه سال : نره غول
بعد از چهار سال : لندهور
پنج سال بعد : مرتیکه نفهم بی شعور مفت خور نمک نشناس
ده سال بعد : خبر مرگت ایشالله !
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎ : ﻣﻨﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﻳﺎ ﻣﺎﻣﺎنُ ؟
ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﺎﺗﻮنُ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟
ﺑﭽﻪ : ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﺑﺎﺑﺎ : ﺧﻮﺏ ﺍﻳﻦ ﻳﻨﻰ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﺎﻧﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ ﺩﻳﮕﻪ !
ﺑﭽﻪ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ !
ﺑﺎﺑﺎ : ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﻩ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﻣﻴﺮﻯ ؟
ﺑﭽﻪ : ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ
ﺑﺎﺑﺎ : ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ؟؟
ﺑﭽﻪ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻼً ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎﺑﺎ
.
.
.
.
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
.
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از آن دیگر نگفت او یک کلام
.
دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ
.
گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟
.
من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر
.
من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار
.
دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله،مجرد،دیپلمه
.
دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم،نبش کوچه،نمره شصت
.
در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!
.
.
.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ ﮐﺸﺘﯽ
ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ
ﺍﺯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ !
ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد …
ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ رفته ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭش ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧش ﺣﺲ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮﻩ ؟!
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !
نظرات شما عزیزان:
شهرام
ساعت15:48---2 تير 1392
باحاله وبت خیلی حال کردم باهاش